معرفی وبلاگ
قال الامام الصادق علیه السلام: ان الله یحب البیت الذی هو العرس. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند خانه‏ای را که در آن عروسی انجام گرفته، دوست می‏دارد. وسائل الشیعه، ج 22، ص
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 25964
تعداد نوشته ها : 24
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem220

ارتباط دختر و پسر به قصد شناخت یکدیگر و به نیت ازدواج یا ...

وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است که ارتباط بین دخترها و پسرها را در جامعه ما توجیه می کند. بخصوص دخترها که معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند.

اما جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود به دنبال چیست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقت کشی، عشق یا ...؟

روان شناسان معتقدند، میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگها و کشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند. اما مرز این کشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شکلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد اما

رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟

در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است که بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزشهای دینی نیست،  احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار کرده است.

یک صاحبنظر در این باره می گوید: غرایز احساسی عاطفی و اخلاقی جوان برگرفته از فضیلت های نهفته در ذات اوست که با نکات متعالی و دستورات حیات بخش اسلامی می تواند مورد سنجش عمیق قرار گیرد. آنچه که جوان متهور و متحول امروز ایران طلب می کند، مسلماً آشفتگی ها و نابسامانی های غربی نیست. وظیفه ی والدین ، مربیان و مسئولان است که  در زمینه مسائل جوانان به خصوص ارتباط دختر و پسر، روح، فکر و اخلاق اجتماعی آنان را مدنظر قرار دهند و بر این محور که بسیار حساس و پیچیده است، برایشان تعیین تکلیف کنند. اگر فرهنگ ازدواج صحیح را به جوان آموزش ندهیم، غرایز جوانی او ممکن است رشته اخلاق را گسسته و او را به بیراهه بکشد.

اما آیا ارتباط بین دو جنس همیشه به پیوندهای عاطفی و صمیمانه منجر می شود؟ آیا این نوع ارتباط نمی تواند به زمینه های علمی، فرهنگی  و ... محدود باشد؟ یک صاحبنظر در این باره می گوید:

«از آنجا که در جامعه ما نگاه دوگانه ای نسبت به این مسئله وجود دارد، نتوانسته ایم به تعریف قابل قبولی در این باره برسیم به همین دلیل نوع نگاه به دو جنس مخالفی که کنار یکدیگر قرار می گیرند، عمدتاً با سوء ظن و سوء نیت همراه است و به معنای ناخوشایند موضوع یعنی دوست دختر و پسر تعبیر می شود. در حالی که می توان به جوانها آموزش داد که مباحثه و مکالمه با یک غیر همجنس در صورتی که بر محوری صحیح انجام گیرد، شاید حتی مزیت اخلاقی و اجتماعی و شخصیتی برای او و جامعه در برداشته باشد.»

چرا ارتباط ناسالم

برخی کارشناسان تربیتی تحلیل اینگونه رفتارها و تفکرات را به اِعمال محدودیت های غیر منطقی به جوانان نسبت می دهند و می گویند که وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند و نتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد و مربیان، معلمان و برنامه ریزان نهادهای آموزشی و تربیتی نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند، جوان سرخورده به اجتماع پناه می برد و سعی می کند چیزهایی را که طی سالهای زندگی از او دریغ شده است به هر ترتیب ممکن حتی با هنجارشکنی به دست آورد.

عده ای نیز تنگناهای اقتصادی ، گسترش ارتباطات، فردگرایی و بی تفاوتی به ارزش ها را دلیل این گونه رفتارهای اجتماعی می دانند و معتقدند این دلایل موجب شده بسیاری از جوانان امروزی نسبت به ازدواج دید مثبتی نداشته باشند و به نوعی از زیر مسئولیت تشکیل خانواده شانه خالی کنند. یک روان شناس در این باره می گوید:

«متأسفانه مشکلات مالی و تصویب قوانینی که به نوعی حقوق زنان را در جامعه تضمین می کند از عواملی است که موجب شده پسران زیر بار ازدواج نروند. از سوی دیگر بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می دهند خوش باشند. از این رو به ازدواج با نگاه منفی می نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنان در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.»

این روان شناس دلیل این گونه نگرش نسل جدید به ارزشها را بی توجهی مسئولان به نیازهای جوانان می داند و می گوید:

«از آنجا که در موقع بحران نتوانستیم مسائل روز را به موقع هنجاریابی کنیم اغلب جوانان امروزی این حق را برای خود قائل شده اند که به سوی رفتارهای فرد گرایانه گرایش یابند و هنجارهای اجتماعی را نادیده بگیرند.»

وی سوء رفتارها، اضمحلال اخلاقی، رواج بی بندوباری، پریشانی و بی ثباتی احساس و عواطف را از عواقب بی حد و حصر ارتباط جنس ها نام می برد و می گوید:

«اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا کانون خانواده شکل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا می رود، جنس ها نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شکل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از مسایل رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود. اینجاست که نقش کارشناسان علوم دینی و تربیتی در هنجاریابی و جایگزینی هنجارهای متعادل و مرام تربیتی صحیح و متعالی که مورد پذیرش خانواده، فرد و نهادهای اجتماعی باشد روز به روز آشکارتر می شود.

دیدگاه اسلام

به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیکره جامعه انسانی به زندگی مشترک با یکدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار شده است، از این رو اخلاقی ترین، معنوی ترین و انسانی ترین جلوه پیوند زن و مرد در ازدواج تجلی پیدا می کند و هر نوع رابطه (جنسی) که خارج از قانون ازدواج باشد، مشکلات متعددی را از لحاظ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی به بار می آورد.

در جوامع غربی که پایه های اخلاق دینی و مذهبی سست و ضعیف است، رابطه زن و مرد از چارچوب قوانین و هنجارهای موجود تجاوز می کند . به طوری که ارتباط آزاد دختران و پسران به شکل طبیعی و غریزی جریان دارد و از اینجاست که ریشه های فساد اخلاقی شکل می گیرد و بنیاد اجتماعات بشری را متزلزل می کند.

اما اسلام چه حد و مرزی برای ارتباط بین زن و مرد قائل است؟

خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاک برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک . اینان از آنچه درباره ی ایشان می گویند برکنارند ، برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود. ( نور / 26)

از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج موقت یا دائم را توصیه می کند. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی منعی برای این ارتباط نیست و چه بسا اینگونه ارتباطات زمینه ساز دوستی های فکری ، معنوی و عقلی هم بشود.

اما وقتی جوانان تن به ازدواج دائم نمی دهند و جامعه قدرت پذیرش ازدواج موقت ، بخصوص در مورد دختران را ندارد، برای پاسخ به نیاز جوانان و سر و سامان دادن به رابطه دختر و پسران چه باید کرد؟

خداوند در این باره می فرماید : به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنها پاکیزه تر است ، زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است و به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که از آن پیداست.... ( نور / 30 و 31 )

و در ادامه می فرماید : کسانی که وسیله ی زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند... ( نور 33 )

اساس هر نظمی در جهان به نظم در رابطه دو جنس مخالف بر می گردد. اگر این نظم برقرار نشود جامعه به سوی انحطاط می رود. مشکل این است که ما در بسیاری از موارد بخصوص در مورد مسائل اقتصادی از غرب الگو گرفته ایم که این مورد موجب بسیاری از ناکامی های اقتصادی و فاصله طبقاتی و فقر در جامعه شده است، در حالی که اگر موازین الهی و اسلامی در جامعه پیاده شود، شاهد این بحرانها نیستیم. یک جوان وقتی عدالت اسلام را ببیند، خودش می خواهد روابط آزاد نداشته باشد و این قید را با طیب خاطر می پسندد. این یک اصل رهایی بخش است که نباید با جنس مخالف ، ناسالم برخورد کنیم. در عین حال جامعه نیز باید بسترسازی کند تا شرایط ازدواج دائم فراهم شود. اما در یک کلام برای حل بحران های اجتماعی ، راهی جز بازگشت به مبانی سنتی و سنت های اصیل دینی نداریم.

دسته ها : قبل از ازدواج
1389/11/2

قول و قرار های قبل از ازدواج

فراز و فرودهای دوران عقد

اگر می‌خواهید درگیر دعواهای اول ازدواج نشوید، به موارد زیر قبل از ازدواج توجه کنید:

جلسات خواستگاری زمان خوبی است برای آنکه بتوانید خواسته ها ، نیاز ها و اهداف خود را با همسر احتمالی آینده بیان کنید و در میان بگذارید . متاسفانه برخی از دختران و پسران موضوع های صحبت خود را در این جلسات به رنگ مورد علاقه و غذای مورد پسند محدود می کنند، در حالی که بهتر است این جلسات را فرصتی مناسب برای در میان گذاردن موضوع هایی مهم تر از این بدانیم .

1.  مسائل اعتقادی:

از دیدگاه‌های مذهبی و اعتقادی یکدیگر مطلع شوید و میزان تأثیر آنها را در زندگی مشترک و تربیت فرزندانتان بررسی کنید. به عنوان مثال نظر یکدیگر را در مورد نحوه پوشش، نحوه ارتباط با محارم و نا محرم ها ، میزان تقید به مسایل شرعی ، و ... جویا شوید .

2. مسایل اخلاقی و شخصیتی:

در میان صحبت هایی که جهت آشنایی طرفین برای ازدواج صورت می گیرد باید مجموعه باورها و عادات و اخلاقیات دخترو پسر نیز مورد بحث قرار گیرد . طرفین باید بدانند که شخص مقابل آنها از چه چیز هایی شاد می شود و چه عواملی او را غمگین می کند . انتظارات و توقعات او از آینده و همسرش چیست و چه اهدافی را برای زندگی دنبال می کند . رویه زندگی او تعقل مدار است یا احساس مدار . در تصمیم گیری ها مستقل عمل می کند و یا وابسته به نظرات دیگران است . از زمان گذشته خود استفاده بهینه را داشته و یا فرصت ها را بی هدف و به بطالت گذرانده است و ....

3. خانواده:

در مورد نحوه‌ معاشرت با خانواده یکدیگر تصمیم بگیرید. در مورد رفت و آمد با آنها به توافق برسید. میزان وابستگی خود را به خانواده بیان نموده و از میزان آن در طرف مقابل نیز مطلع شوید . نظر او را در مورد زندگی بدور از خانواده جویا شوید . و از میزان احترامی که برای خانواده قایل است و نحوه روابط عاطفی آنها آگاه شوید .

 

چند قانون ساده و اصلی برای رفع اختلاف‌های خود وضع کنید. برای مثال، «هرگز عصبانی وارد خانه نمی‌شویم»

4. مسائل مالی:

علاوه بر مواردی چون باز کردن حساب بانکی مشترک، مخارج خانه، و پس‌انداز برای اهداف مشترک (مثل خرید خانه)، زوج‌های جوان لازم است در مورد هزینه‌ای که برای تفریح و یا سایر امور متفرقه صرف می‌کنند نیز به توافق برسند و از قرض‌ها و مشکلات مالی یکدیگر آگاه شوند. در مورد مسائل بلند‌مدتی مانند سرمایه‌گذاری و بیمه نیز با هم مشورت کنید.

5. کارهای خانه:

کارهای خانه از قبیل آشپزی، نظافت و گردگیری را عادلانه میان خود تقسیم کنید. از نظر او درمورد شراکت در کارهای روزانه منزل اطلاعات بگیرید. و با دیدگاه هایش آشنا شوید. همچنین می توانید از مهارت یابی او در این امور نیز سئوالاتی داشته بباشید .

6. رابطه زناشویی:

اکنون بهترین زمان برای این است که انتظارات خود را از یک رابطه زناشویی بیان کنید. خوب است که طرف مقابل را در مورد میزان گرایش به این موضوع و توقعات خود مطلع نمایید .

7. بچه: در مورد تعداد آنها، زمان بچه‌دار شدن، روش تربیت و مسائل مرتبط با این موضوع صحبت کنید. اگر اهدافی مدنظر دارید که مایلید قبل از تولد فرزندان به آنها دست یابید (برای مثال ادامه تحصیل و یا خرید خانه)، همسر خود را از آن آگاه کنید.

8. قوانین ساده:

چند قانون ساده و اصلی برای رفع اختلاف‌های خود وضع کنید. برای مثال، «هرگز عصبانی وارد خانه نمی‌شویم» و یا «هر روز صبح با روی گشاده از خواب بیدار می‌شویم». «در هنگام ناراحتی به جای درون ریزی احساسم را بیان می کنم ».

دسته ها : قبل از ازدواج
1389/10/30

عشق بدون اشک

عشق

دلم خوشه که شوهر کردم. از همان روزهای اولی که به خواستگاری آمدند و در تحقیقاتی که طی مراحل مختلف خواستگاری انجام دادیم متوجه نوعی رشد نایافتگی او شده بودم اما به دلیل اینکه از بعضی جهات احساس می کردم معیارهای من رو برای انتخاب همسر داره این مسائل رو جدی نگرفتم. الان یک سالی میشه که با هم ازدواج کردیم اما متوجه مشکلات و نواقص زیادی در روح و روانش شدم که فکر می کنم به هیچ وجه تناسب لازم رو برای همسری یکدیگر نداریم و از نظر قدرت مواجهه با مسائل خیلی تفاوت داریم. برخلاف ظاهر پرمدعا و معتمد به نفس از حقارت درون زیادی رنج می بره. حتی در این سن و سال قدرت تصمیم گیری نداره و در بیشتر مسائل زندگیش این پدر و مادرش هستند که مختارند برای او عمل کنند. او حتی در نگهداری وسائل شخصی خودش هم ناتوانه و قادر نیست بعضی از اونها رو به مدت طولانی حفظ کنه. دائم یا پول گم می کنه یا گوشی موبایل یا .... به هیچ یک از قول و قرارهایش نمی تونم اعتماد کنم و نوسان زیادی در خواسته ها و برنامه هاش میشه مشاهده کرد. از همه بدتر اینکه پس از 35 سال که از سنش می گذره هنوز شغل درست و حسابی نداره و در این موضوع هم ثبات لازم رو پیدا نکرده. زندگیم در آستانه سقوطه. احساس می کنم در انتخابم اشتباه کردم و حال آنکه در همان زمان می تونستم بیش از این در موردش کنکاش کرده و زوایای شخصیتی اش رو بیشتر بشناسم.

 

همکاری دو فرد در ازدواج در صورتی می تواند ثمربخش و سودمند و بقاپذیر باشد که عقربه روحیات و غرائز و طرز تفکر هر دو همسو باشد. در غیر این صورت ریسمان وحدت به ضعف و سستی گراییده و سرانجام گسسته می شود. در تشریح علت این پدیده یک عامل بیش از همه موثر است و آن اینکه در گزینش همسر محاسبات غلط جایگزین مطالعات صحیح بوده و اصول صحیح رعایت نشود.

اگر در زمانی که از یک فرد بالغ انتظار داریم بتواند مسئولیت هایی را برعهده بگیرد و رفتارهایی رشد یافته، مستقل و سامان دهنده را بروز دهد، مانند یک کودک رفتار کند، بلاتکلیف باشد، به حمایت افراطی نیازمند باشد، قادر به رفع ایرادها و اشکال های خود نباشد و ... می توان نتیجه گرفت که او لایه بالغ شخصیت خود را رشد نداده و همچنان یک کودک باقی مانده است.

روان شناسان معتقدند که در دوران کودکی به خصوص در پنج سال ابتدایی هر شخص پایه های شخصیتی شکل می گیرد و اختلالات و موانع تربیتی و سبک ها و شیوه های مخرب در این دوران می تواند گاه کل زندگی فرد و حتی کیفیت همسرداری و فرزندان او را تحت الشعاع قرار دهد. شوهر تمثیلی داستان فوق دوران کودکی تحقیرآمیز و پدر و مادری فوق العاده مداخله گر داشته و در همان زمان تا به حال او را در حالتی از وابستگی و عدم بلوغ حفظ کرده اند. اشخاص در لایه های شخصیتی خود از سه بخش تشکیل می شوند. کودک، والد و بالغ.

 

انتخاب همسر

هر یک از این بخش ها به مرور پس از طی مراحل مختلف رشد تشکیل می شوند و در بزرگسالی جنبه های مختلف زندگی را دربر می گیرند. انسان های متعادل باید قادر باشند از هر لایه شخصیتی به جا و در جای مناسب استفاده کنند. لذا اگر در زمانی که از یک فرد بالغ انتظار داریم بتواند مسئولیت هایی را برعهده بگیرد و رفتارهایی رشد یافته، مستقل و سامان دهنده را بروز دهد، مانند یک کودک رفتار کند، بلاتکلیف باشد، به حمایت افراطی نیازمند باشد، قادر به رفع ایرادها و اشکال های خود نباشد و ... می توان نتیجه گرفت که او لایه بالغ شخصیت خود را رشد نداده و همچنان یک کودک باقی مانده است.

 

اگر والد و کودک شخصیت هر کس را دو بال هواپیما تصور کنیم. من بالغ بدنه هواپیماست که تعادل را بین این دو بال حفظ می کند. در واقع بالغ بر مبنای جمع بندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات کار می کند. و کودک مجموعه احساسات، غرایز و عواطف انسانی است که در جای خود انرژی دهنده و انگیزه آور است اما در جایگاهی نامناسب مثل جنبه هایی از زندگی مشترک می تواند آسیب زننده باشد. یک لایه کودک سالم و خوب احساسات هدایت شده دارد و نیازهایش ارضا شده اند. اما یک کودک ناسالم و بد نیازهایش ارضا نشده و از محیط و حتی خودش ناراضی است.

 

 کودک آزرده درونی همیشه به دنبال کسی برای نجات می گردد ولی خواسته یا ناخواسته افرادی را که در زندگی به حمایتش می آیند می آزارد. شوهر تمثیلی این داستان هر گونه راهنمایی و ارشاد را به منزل تحقیر و سرکوب قلمداد می کند و با وجود میل درونی برای تغییر و اصلاح، نمی تواند سررشته حمایت ها را برای  اصلاح خود به دست بگیرد.

همه این مطلب را مقدمه ای دانستیم برای یک نتیجه کوتاه اما بسیار مهم و آن اینکه یکی از معیارهای انتخاب را در اصالت خانواده  طرف مقابل و سبک های تربیتی موجود در آن بدانیم. شخصی که در یک خانواده متعادل و رشد دهنده تربیت نشده نمی تواند در نحوه رفتار و کردار خود و روابط متقابلش حالتی از اعتدال را حاکم کند و نیازها و نواقص پاسخ داده نشده ای را با خود همراه دارد تا به صورت عوامل مختل کننده رفتاری پس از ازدواج به کار گیرد.

کودک آزرده درونی همیشه به دنبال کسی برای نجات می گردد ولی خواسته یا ناخواسته افرادی را که در زندگی به حمایتش می آیند می آزارد. شوهر تمثیلی این داستان هر گونه راهنمایی و ارشاد را به منزل تحقیر و سرکوب قلمداد می کند و با وجود میل درونی برای تغییر و اصلاح، نمی تواند سررشته حمایت ها را برای  اصلاح خود به دست بگیرد.

 

 او برداشت ها و نگرش های مثبتی از آدم ها و زندگی ندارد و قادر نیست وقایع را آنچنان که هست تحلیل نموده و به نتیجه برساند. لذا لازم است تا پیش از ازدواج سلامت روانی شخص و خانواده اش را در الویت های شناخت قرار دهیم و در نحوه رفتار و گفتار و کیفیت کودکی شخص بازنگری و دقت داشته باشیم. البته لزوم مشاوره های پیش از ازدواج در این جا بیشتر احساس می شود چرا که ریشه های اختلال در کودکی افراد به پیچیدگی های خاصی در بزرگسالی منجر می شود و شناخت آن بهتر است توسط متخصصین رفتاری و اهل فن انجام شود. زن و شوهر در آموزه های قرآنی «هن لباس لکم و انتم لباس لهن (بقره/187)» مکمل، آبرو بخش و رازپوش یکدیگرند. انسان با لباس ژولیده و نامرتب در جامعه نمی تواند با سرافرازی زندگی کند. بنابراین با انتخابی صحیح می توانیم یک عمر لذت همراه و همسری حفاظت کننده و رازدار و کفایت کننده سلامت را داشته باشیم.  

دسته ها : قبل از ازدواج
1389/10/30

ضیافت عشق

فواید ازدواج شایسته

ضیافت عشق

خانواده اولین و مهم ترین نهاد در تاریخ فرهنگ و تمدن انسانی و اولین مدرسه ای است که انسان در آن تعلیم می یابد و با اصول زندگی اجتماعی و روش تفاهم با دیگران آشنا می شود. بنابراین تقویت این مرکز، متضمن اعتدال و اعتلای جامعه است.

اهمیّت و شأن والای خانواده به عنوان با هویّت ترین نهاد اجتماعی از دیرباز و خصوصاً قرون اخیر، موقعیت و مقام ممتازی را در بحث¬های مختلف حقوقی، اخلاقی، اجتماعی، تربیتی، پرورشی و... به خود اختصاص داده است.

اصول، ضوابط و راهکارهای مفید و سازنده مربوط به پیوند مشترک زن و مرد، به عنوان نخستین هسته تشکیل دهنده نهادهای اجتماعی، همواره مورد توجه تعالیم انسان ساز و سعادتبخش مبشّرین ادیان الهی بوده است و در این میان تعالیم حیات بخش اسلام از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

 

ازدواج و یافتن گمشده

افلاطون در کتاب ضیافت خویش آورده است:

ارواح آدمیان در آغاز به صورت کروی و کامل بود. آن گاه هر کدام به دو نیمه شده و از هم جدا شدند و از آن پس، هر یک به دنبال نیمه گم شده خویش می گردد. با پیوند زناشویی، آدمی به گم شده خویش می رسد و آرام می گیرد.

این حکایت نمادین صرف نظر از جنبه افسانه ای آن، در مقام اشاره به این حقیقت است که همان گونه که اگر انسان چیز گران بهایی را گم کند، همواره در نگرانی به سر می برد و با پیدا کردن آن به آرامش می رسد، در امر ازدواج نیز آن دلهره و سرگردانی پیش از ازدواج، با دست یافتن به همسر مناسب و دلخواه، به آرامش و خرسندی تبدیل می شود. حقیقتی که در قرآن کریم این گونه بدان اشاره شده است:

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً.(روم:21)

و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آن آرامش بیابید و در میانتان محبت و رحمت قرار داد.

در آخر این آیه، خداوند، «محبت» و «رحمت» را دو رمز بقای این آرامش به دست آمده در سایه ازدواج معرفی می کند. در اثر محبت قلبی به همسر، خلق و خوی شایسته، ملاک پایداری زندگی به شمار می آید و اموری چون زیبایی ظاهری و سرمایه، در مرحله بعدی اهمیت قرار می گیرد. ویژگی رحمت نیز موجب چشم پوشی و گذشت از لغزش های همسر و دل سوزی و خیرخواهی در حق او می شود. در نتیجه، آرامش راستین بر زندگی همسران صاحب رحمت و محبت حاکم می شود. افلاطون در این باره می گوید:

ضیافت عشق

آدمی وقتی به نیمه خود می رسد، حس رقت و محبت و دوستی پیدا می کند و اگر بتواند، نمی خواهد یک لحظه از نیمه خود جدا شود.

 

انگیزه درست برای ازدواج

در حدیثی از پیامبر می خوانیم: «ازدواج [تنها] به انگیزه جمال و ثروت شخص مقابل، به ناکامی انسان می انجامد». بنابر این سخن داشتن انگیزه درست در امر ازدواج، کام یابی حقیقی در امر زناشویی را در پی خواهد داشت. اگر رابطه زناشویی، به انگیزه ای والا و براساس عشقی پاک و پیروی از عقل بنا شود؛ چشم پوشی از غیر همسر، دلدادگی، فداکاری، خرسندی و عیب پوشی را به ارمغان خواهد آورد.

در حقیقت، «ازدواج های سست به طور کلی، هر نوع ازدواجی است که هدف آن بر مقاصد عالی و ملکوتی ازدواج منطبق نباشد و در ارکان آن نتوان نیت پاک، همکاری، محبت، ایثار و خلاقیت را جست وجو کرد. ازدواجی که به منظور سودجویی و رسیدن به مال و منال یا جاه و مقام صورت گیرد، سست و کم دوام است؛ زیرا چه بسیار حساب ها و پندارها که غلط از کار درآمده یا حوادث پیش بینی نشده که غلط از آب درآمده است».

«برای اینکه ازدواج به معنی حقیقی کلمه ازدواج باشد، باید بر پایه معنویت ها استوار باشد. ازدواج، ازدواج نیست، مگر اینکه یک مرد با زنی [و برعکس] به خاطر ثروت، مقام اجتماعی و یا ترفیع منیت خود ازدواج نکند».

 

تشویق خدا و رسول

قرآن کریم می فرماید: «وَانْکِحُوا الاَْیامی مِنْکُم وَالصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُم وَاِمائِکُم اِنْ یَکُونُوا فُقراءَ یُغْنِهِمُ اللّه ُ مِنْ فِضْلِهِ وَاللّه ُ واسِعٌ عَلیمٌ»(نور:32)

مرد و زن با توجه به نیازهای روحی، عاطفی، جسمی و جنسی ای که دارند، مکمل یکدیگرند و برای داشتن زندگی گوارا و سعادتمند، جفت شدن و در کنار یکدیگر قرار گرفتنِ این دو، اجتناب ناپذیر است.

ازدواج یک علت تامّه برای دینداری نیست؛ بلکه زمینه مناسبی برای حفظ و استمرار دینداری است

تنها شیوه ای که هر یک از زن و مرد می توانند با آن دیگری را به بهترین وجه، تکمیل کنند و به خواسته های روحی و روانی همدیگر پاسخ مناسب بدهند، ازدواج است. از اینرو، در نزد خداوند بهترین و محبوب ترین بنیان و سازه که دربردارنده شرط اساسی سعادت بشر است، همین ازدواج می باشد.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: «ما بُنِیَ فِی الاِْسْلامِ بِناءٌ اَحَبَّ اِلَی اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، وَاَعَزَّ مِنَ التَّزْویجِ؛ در اسلام هیچ بنایی ساخته نشده که نزد خدای عزوجل محبوب تر و ارجمندتر از ازدواج باشد.»(1)

 

آثار ازدواج

1. حفظ دین

پیامبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله یکی از آثار ازدواج را چنین برمی شمارد: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اَحْرَزَ شَطْرَ دینِهِ فَلْیَتَّقِ اللّه َ فی شَطْرِ الثّانی؛(2) کسی که ازدواج می کند، نیمی از دینش را حفظ کرده است. پس برای احراز نیم دیگر باید تقوای الهی را پیشه کند.»

کسی که ازدواج می کند، راحت تر می تواند غرایز جنسی خود را کنترل کند و این عاملی را که قادر است مانع انجام فرایض و موجب اشتغال فکری و روانی او گردد، از سر راه بردارد. در عین حال، باید به این نکته توجه داشت که ازدواج یک علت تامّه برای دینداری نیست؛ بلکه زمینه مناسبی برای حفظ و استمرار دینداری است و یک جوان می تواند با استفاده از شرایط مساعدی که در اثر ازدواج برایش فراهم آمده، تلاش کند تا دین خود را حفظ و کامل کند.

2. یاری خداوند

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «حَقٌّ عَلَی اللّه ِ عَوْنُ مَنْ نَکَحَ اِلْتِماسَ الْعِفافِ عَمّا حَرَّمَ اللّه ُ؛(3) هر که به منظور پاک نگه داشتن خود از آنچه خداوند حرام کرده است ازدواج کند، بر خداست که او را کمک کند.»

کسی که نیازهای جنسی خود را از طریق حلال که همانا ازدواج است برآورده کند و این سبب شود تا در این خصوص، مرتکب حرام نشود، خدای تعالی بر خود لازم دانسته که او را یاری کند؛ ولی این تضمین الهی شامل کسی که پس از ازدواج هم درصدد انجام اعمال نامشروع است و یا به انگیزه های غیرالهی مانند: رسیدن به مال و منالِ طرف مقابل و یا فخرفروشی و مباهات ازدواج می کند، نمی شود.

ضیافت عشق

3. ایجاد مودّت و محبّت

خداوند متعال در بیان آثار سازنده پیوند زناشویی می فرماید: «وَمِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجا لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً اِنَّ فی ذلِکَ لاَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّروُنَ»؛(روم، 21)

پس از گذشت مدت کوتاهی از ازدواج، چنان علقه و وابستگی بین زن و شوهر به وجود می آید که در بیشتر موارد، هر یک از آنان، همسرش را بر خود مقدم می دارد و حاضر است خود متحمل رنج و آسیب شود؛ ولی همسرش از رنج و زحمت در امان باشد. از اینرو، استعدادهای درونی زوجین در خصوص دوستی و محبت نمودن به یکدیگر کاملاً شکوفا شده و روز به روز رشد می کند؛ مرد با بیان مطالبی که در طول روزمایه نگرانی او شده و یا درد دل با همسرش، آرامش پیدا می کند و با شنیدن درد دلهای طرف مقابل، سعه صدر می یابد و این چنین، اگر هر دو سعی در حذف امور اختلاف انگیز و جزئی نمایند و گذشت را پیشه کنند، به مرور بر این حس دوستی و محبّت افزوده می شود و اساس و پایه بنای خانواده محکم می گردد.

4. فزونی روزی و نیکویی اخلاق

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در بیان یکی دیگر از فواید ازدواج می فرماید: «زَوِّجُوا اَیاماکُم، فاِنَّ اللّه َ یُحْسِنُ لَهُمْ فی اَخْلاقِهِم وَیُوَسِّعُ لَهُمْ فِی اَرْزاقِهِم وَیَزیدُهُم فِی مُرُوّاتِهم؛(4)

شخص متأهل احساس مسئولیت بیشتری کرده و بر فعالیتش می افزاید. به همین جهت، رزق و روزی بیشتری عایدش می شود. همچنین با ارضای مشروع غرایز جنسی به نوعی خود را تخلیه می کند و در اثر آن، آرامش و خلق و خوی نیک می یابد. همه این مواهب و آثار را خداوند متعال در امر ازدواج قرار داده است و خودداری از ازدواج و یا غفلت از آن به دلایل واهی، انسان را از دست یابی به این نعمات و برکات محروم می کند.

پی نوشتها:

1- بحارالانوار، ج100، ص222، ح40.

2- میزان الحکمة، ج2، ص1179.

3- کنزالعمّال،ج 4، ص 444، ح43 .

4- بحارالانوار، ج100، ص222، ح38.

دسته ها : بعد ازادواج
1389/10/30

معیارهای جدید برای ازدواج

معیار های جدید

پسری که میاد به خواستگاری باید حسابش پر پول باشه و بتونه قباله یک زمین رو مهریه کنه. مگه میشه با شکم گشنه زندگی کرد؟ زندگی که توش پول نباشه نمی تونه پر از عشق باشه. علاوه بر اون زیبایی هم در انتخاب بسیار مهمه. آدم باید روش بشه در کنار همسرش قدم بزنه و اونو به همه نشون بده. اگر همسرم زیبایی لازم رو نداشته باشه همه منو مسخره می کنن. این یعنی دست کم گرفتن خود. حالا اگه یه وقتایی هم دروغ گفت یا تو کارش تقلب کرد خب مهم نیست یواش یواش خوب میشه یا شایدم صلاح می دونه که بخشی از سیاست های لازم رو تو کارش داشته باشه اما زیبایی ظاهر و پولداری لازمه که از اول انتخاب با شخص مورد نظر همراه باشه.

 

ازدواج

در نسلهای قبل که پدران و مادران ما ازدواج می کردند معیارهای اصلی برای ازدواج با خدا بودن یعنی خدا رو در مراحل زندگی به یاد داشتن و سعی در خوب بودن و داشتن صفات پسندیده بود. همچنین پدران و مادران دختر تأکید داشتند دامادی را انتخاب کنند که اهل کار و تلاش باشد و از تنبلی دوری کند و به خانه و خانواده عشق بورزد و به اصطلاح زن دوست باشد. پدران و مادران پسر هم در پی آن بودند که دختری با حیاء و محبوب و کدبانو را برای پسرشان انتخاب کنند تا بتواند زمینه های آرامش و آسایش را برای او فراهم کند.

.چند سال بعد


اما حالا وضعیت به چه صورت است؟ آیا معیارهای ازدواج به همان صحت و سلامت باقی مانده؟ اولین سئولاتی که خانواده دختر از خانواده پسر دارند چیست؟ تأکید برای انتخاب، روی چه موضوع هایی قرار دارد؟ آیا پسری که روی پای خودش ایستاده و سعی دارد با استقلالی که بدست آورده خودش اسباب یک زندگی سالم و شاید نه چندان مرفه را فراهم کند مورد ارج و قرب قرار می گیرد؟ آیا روی اعتقادات و اخلاقیات طرف مقابل توجه و تأکید خاصی وجود دارد؟ خانواده های پسر چقدر بر حیا و حجب دختر توجه و عنایت دارند و به جای تأکید بر زیبایی و اموال پدری تا چه میزان به وجود صفات اخلاقی و مهارت های شوهرداری صحه می گذارند.

معیار های جدید

متأسفانه امروزه اکثر جوانان انتظار دارند که نیازها و توقعات آنها با ازدواج تأمین شود. در صورتی که ازدواج عرصه ای برای تغییر و ایجاد پختگی و کسب تجربه است. شیرینی پیوند بر این است که هر دو  در پی ایجاد رفاه و تغییرات مثبت تلاش کنند. هر دو شاهد پشتکار دیگری برای بهتر شدن باشند و هر دو دیگری را برای تلاش افزون تر تشویق و ترغیب کنند. آن وقت است که قدر عافیت را بدست می آورند و درک می کنند که بدون فعالیت و تلاش و خواست خدا زمینه های سلامت و ارتقاء بدست نمی آید. دختران و پسران ما باید با نگاهی واقع گرایانه دست به انتخاب بزنند و در پروسه انتخاب بر معیارهایی تأکید کنند که در ایجاد خوشبختی واقعی و پیوند دل ها مؤثر واقع می شود در این بخش از مقاله سعی داریم تا تعدادی از این معیارهای منطقی را به شرح بگذاریم.

طرفین باید از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند.

1- دارا بودن همسانی و اشتراک در اعتقادات دینی آن هم در سطحی مورد قبول و پذیرش به طوریکه هر دو طرف سعی می کنند به انتخاب شخصی مقید به اصول مذهبی و چارچوب اصلی دینی اقدام کنند.

                                                               ***********

2- دارا بودن ملاک های پسندیده اخلاقی و عدم حضور صفات ناپسند اخلاقی مثل پرخاشگری، خساست  و بدبینی. چنین ویژگی هایی خانمان برانداز است و به هیچ عنوان نباید در انتخاب مورد اغماض قرار گیرد.بسیارند جوانان و به ویژه دخترانی که در دام احساسات گرفتار می شوند و متاسفانه وجودشان قادر به درک این خصیصه ها در شخص مقابل نیست و حتی با اخطار اطرافیان نیز حاضر نیستند کمی احساسات را کنار گذارده و به واقعیت بیاندیشند.

                                                               ***********

3- دارا بودن استقلال نسبی و تلاش برای مستقل شدن و عدم تکیه به حمایت های افراطی اطرافیان (چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه مهارت های عاطفی و زندگی و همسرداری)

اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد.

                                                                 ***********

4- همسانی و تشابه در نوع نگاه طرفین به موضوع ها و مسائل مختلف زندگی. به طوری که طرفین از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند. این موضوع می تواند در اختلاف سطح تحصیلات دختر و پسر نیز اتفاق بیفتد.اما با توجه به شرایط فعلی که معمولاً سطوح تحصیلی دختران بالاتر از  پسران است باید به جای تأکید افراطی بر تحصیلات، سطح فهم و درک و تشابه نگرشی افراد مدنظر قرار گیرد.

                                                               ***********

5- همسانی و تشابه در نوع علاقمندی ها و تفریحات، حضور در جمع  و در مجموع تیپ شخصیتی. اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد. فرض کنید آقایی که در اوقات فراغت خود به مطالعه و  تفریحات انفرادی علاقمند است و خانمی که در این مواقع حضور در جمع  را ترجیح می دهد. این تفاوت می تواند در آینده مشکلاتی را بدلیل شخصیت های مختلف آنها و نیازهای طبیعی هر یک به وجود بیاورد.

دسته ها : قبل از ازدواج
1389/10/30

معیار فراموش شده ازدواج

اختلاف سن، ازدواج

اختلاف سنی مناسب زوجین از معیارهای فراموش شده در میان جوانان

تفاوت سنی بین زوجین، تشابه در سن نیست، زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در زمینه زمان بلوغ آن دو است.

اگر به ازدواج هایی که در این دو سه سال اخیر رخ می دهد توجه کنیم ، یکی از مواردی که در فرهنگ سنتی ازدواج تغییر کرده،سن ازدواج در بین جوانان و نیز فاصله سنی بین زوج ها است.

ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزا اصلی و اساسی آن زن و مرد هستند و هر چه قدر بین این دو تناسب و سنخیت بیشتری باشد آن پیوند و ازدواج مستحکم تر خواهد ماند.

بر اساس تحقیقات علمی و نیز تجربه و دین، علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی بین زوجین عدم تناسب و سنخیت و ناهماهنگی بین دو زوج به دست آمده است.

یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است.

البته می توان دریافت که اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم دانسته است.اگر فرد تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال علمی و درک زندگی را برای تشکیل ازدواج و مستقل شدن را داشته باشد، همسری را انتخاب می کند که دارای هماهنگی و تناسب داشتن سن یعنی تفاوت سنی بین زوجین است.

تفاوت سنی بین زوجین،تشابه در سن نیست،زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در زمینه زمان بلوغ آن دو است.

در گذشته و در زمان ازدواج پدر و مادرها،فاصله سنی زوجین 10،15 و حتی 20 سال نیز بوده که در حال حاضر این فاصله سنی در بین زوج ها اتفاق نمی افتد.

فاصله سنی زیاد و از 10 سال به بالا به دلیل این که تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود داشته  ،مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود خواهد آورد.

مشکل عدم درک مطلوب یکدیگر،عدم تناسب در توانایی های جسمی،انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر، عدم ارضای غرایز،امر و نهی کردن فرد بزرگتر،کمرویی با همسر،احساس پشیمانی و بروز مشکلات غیر منتظره از عواملی است که در بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شود.

دیدگاه دینی تفاوت سنی زوجین

از نظر اسلام ازدواج با تفاوت سنی زیاد،امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می شود حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد.کمالات پیامبر(ص) به عنوان انسانی کامل به حدی بود که به خوبی با خدیجه زندگی کرد.

کسانی می توانند در این ازدواج ها موفق باشند که از رفتار پیامبر(ص) و خدیجه به خوبی الگو بگیرند.

به نظر می رسد کم توجهی و یا بی توجهی به ارزش ها و معیارهای سنتی انتخاب همسر در حال حاضر و در بین جوانان مشاهده نمی شود و این ملاک های ازدواج می تواند نقش بسیار مهمی در زندگی موفق داشته باشد.

 

ازدواج

اختلاف سن 4 تا 7 سال

حسن ابراهیمی مقدم،روان شناس بالینی و استاد دانشگاه در خصوص بهترین فاصله سنی زوجین به برنا می گوید: رشد عاطفی و فکری، تشابه علایق و طرز تفکر، تشابه مذهبی،تحصیلاتی و طبقاتی،تشابه طرز فکر به مسایل جنسی، تشابه علاقه به زندگی و فرهنگ و آداب و رسوم بین زوجین نشان دهنده بهترین زمان تشکیل زندگی است.

این روان شناس بالینی ادامه می دهد: به طور سنتی گفته می شود اختلاف سن 4 تا 7 سال مناسب است اما باید خصوصیات و تشابهاتی که عنوان شد نیز در نظر گرفته شود.

وی در خصوص اهمیت معیار سن اظهار کرد: به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی را داشته و پیش زمینه فرهنگی مشابهی با یکدیگر برای درک کردن همدیگر خواهند داشت.

این استاد دانشگاه معتقد است: نباید فراموش کنیم که این اختلاف سنی که ما می گوییم قراردادی است و بر اساس تحقیقات آنها را پیشنهاد می کنند و نیز باید در نظر داشت که سن عقلی می تواند بر سن تقویمی تاثیر بگذارد.

 

ملاحظاتی در مورد تفاوت سنی دختر و پسر

– بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند. این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است.

و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که  آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر  بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.

 – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید چند مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:

الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی است را دارا باشد .

این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد.

اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند.

ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه  نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد.

خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.

اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که همسن با پسری  است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گوییم).

 – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و …. است ، آن آقا کار و تفکر و  مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

 – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی  نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 1 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط  و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.

 – نحوه تفکر پسر  و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی است.

دسته ها : قبل از ازدواج
1389/10/30

 استرس قبل از ازدواج !؟

دانشمندان آلمانی کشف کردند که مردان نگران و دارای استرس در انتخاب همسر خود روش غیر معمولی در پیش می‌گیرند.

دانشمندان در تحقیقات خود متوجه شدند مردانی که زیر فشار روانی و استرس هستند بیش‌تر به زنانی تمایل پیدا می‌کنند که چهره ای متفاوت با خودشان دارند. و  مردانی که آرامش بیشتری دارند بیش‌تر جذب زنانی می‌شوند که خصوصیات مشترک بیش‌تری با آن‌ها دارند.

 

تحقیقات قبلی نشان داده بود که زنان و مردانی که به یکدیگر علاقه مند می‌شوند تمایل دارند در بسیاری از خصوصیات به یکدیگر شبیه شوند و این تمایل خصوصا در خصوصیات چهره نمود بسیار زیادی پیدا می‌کند. پژوهشگران معتقدند استرس روی معیارهای انتخاب شریک زندگی تاثیر می‌گذارد. افرادی که استرس ندارند به دنبال اولویت‌هایی بر اساس شباهت هستند ، اما افراد نگران و دارای استرس افرادی را به عنوان شریک زندگی انتخاب می‌کنند که شباهت زیادی با خودشان ندارند.

 اشخاصی که از نحوه انتخاب همسر و کیفیت معیار ها و ملاک های صحیح آگاهی دارند و می دانند چه کسی را به عنوان همسر برگزینند با تسلط بیشتری مسیر انتخاب را طی می کنند و با آرامش بالاتری می توانند گزینش داشته باشند .

تحقیقات نشان می‌دهد استرس می‌تواند معیار انتخاب همسر را در انسان‌ها دچار تغییر کند و می‌تواند انسان‌ها را به انتخاب فردی غیر مشابه با خودشان از نظر دسته گوناگونی از خصوصیات سوق دهد. دانشمندان تصمیم گرفتند بررسی کنند آیا در زمانی که مردان دچار استرس هستند ممکن است در برابر زنان پاسخ متفاوتی بدهند یا خیر.بر این اساس محققان تحقیقاتی را روی 50 دانشجوی سالم انجام داده و آن‌ها را به دو گروه تقسیم کردند.

 

احتیاط

از این دانشجویان خواسته شد به تصادف دست خود را در آب یخ یا آب گرم قرار دهند.سپس میزان استرس آن‌ها را با انجام آزمایشاتی روی بزاق دهان ، ضربان قلب و آزمایش فشار خون بررسی کردند. به تمام این دانشجویان الکترودهایی متصل شد که حرکات بسیار جزئی اطراف چشم را تشخیص می‌داد.در زمانی که انسان‌ها نسبت به چیزی توجه نشان می‌دهند ماهیچه‌های اطراف چشم واکنش‌هایی نشان می‌دهند که می‌توان از طریق این الکترودها این حرکات بسیار جزئی را مشخص کرد.سپس به این دانشجویان تصاویر 40 زن با ظاهر گوناگون نشان داده شد. در این تحقیقات مشخص شد مردانی که استرس نداشتند زنانی را انتخاب می‌کردند که شباهت زیادی با خودشان دارند ، اما در عوض مردانی که استرس دارند زنانی را انتخاب می‌کنند که شباهت‌های بسیار کمتری با خودشان دارند. تحقیقات قبلی نشان داده است انسان‌ها در پیدا کردن همسر به دنبال چهره‌های مشابه با خودشان هستند و آن‌ها را قابل اعتمادتر می‌دانند. دقیقا به همین دلیل است که بعضی از مردان که با زنانی مشابه با خودشان ازدواج می‌کنند روابط بهتر و طولانی‌تری دارند.

 

اما در عوض مردان دارای استرس معمولا زمان کوتاه تری را در زندگی مشترک باقی می مانند. درست است که ازدواج افراد را با تحول روبرو می کند و زندگی را در مرحله جدیدی به  پیش می برد اما باید احتیاط کنیم و اجازه ندهیم تا این  تغییر و تحول  استرس و اضطراب خاص و شدیدی را بر ما وارد کند . اشخاصی که از نحوه انتخاب همسر و کیفیت معیار ها و ملاک های صحیح آگاهی دارند و می دانند چه کسی را به عنوان همسر برگزینند با تسلط بیشتری مسیر انتخاب را طی می کنند و با آرامش بالاتری می توانند گزینش داشته باشند . بنابراین استفاده از خدمات مشاوره و روان شناسی در این راستا می تواند برای جوانان راهگشا بوده و ضمن رهنمودهای سازنده به عنوان یک یاریگر آنها را آرامش بخشد .

استرس روی معیارهای انتخاب شریک زندگی تاثیر می‌گذارد. افرادی که استرس ندارند به دنبال اولویت‌هایی بر اساس شباهت هستند ، اما افراد نگران و دارای استرس افرادی را به عنوان شریک زندگی انتخاب می‌کنند که شباهت زیادی با خودشان ندارند.

بازوی دیگری که می تواند به عنوان مساعدت در امر ازدواج آرامش بخش باشد وجود خانواده ای حمایت گر است. خانواده با شناخت معیارهای جوان خود می تواند در زمینه شناسایی گزینه مناسب و تشخیص خوب از بد او را یاری کند . همچنین دارا بودن یک اهرم کمک می تواند حس خوبی را بابت داشتن یک پشتوانه و حامی ایجاد کند .

مهمترین عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

1 -  تشابه اعتقادات مذهبی

2 - تشابه علایق و طرز تفکر

3 - رشد عاطفی و فکری

4 - تشابه تحصیلی و طبقاتی

5 - تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی

6 - تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها و خوش بینی

7 - رابطه با خانواده همسر

در نظر داشته باشید که شخصی که رشد عاطفی کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگی نظریه واقع بینانه ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن می تواند از بحرانهای دایمی زندگی جلوگیری کند . او به پیشرفت های فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی ،‌ عشق ، ازدواج و تربیت کودک با روشنفکری می نگرد.

دسته ها : قبل از ازدواج
1389/10/30

عشق و ازدواج با رنگ ترحم

خانه عشق

حدود چند ماهی هست که با دختری قصد ازدواج دارم ولی مشکلاتی هست که تصمیم گرفتیم مشاوره کنیم تا آنها را حل کنیم! پس از آشنایی مقدماتی متوجه شدم که او خیلی کم حرف بوده و بارها قصد خودکشی داشته و خیلی از لحاظ روحی مشکل داره.

در نوجوانی بر سر مسایلی با خانواده دچار مشکل شده و آنها با بد رفتاری هایی مثل زندانی کردن در خانه با او برخورد می کردن. بعد از خودکشی حال روحیش وخیم شده و دوسال نمیتونه ادامه تحصیل بده .بعدها چون همیشه تو خونه بوده، به خاطر دعواهای مادر وپدرش با همدیگه حالش بدتر می شه و در هر دعوا و مشاجره تپش قلب گرفته وگاها دچار حملاتی میشه که  نمی تونه خودشو کنترل کنه حملاتی که باعث می شه بخنده.  گریه کنه.  خودشو بزنه و و و و.

 

الان شرایط طوری هست که ماهی یکبار یا برای خرید میبرنش بیرون یا مهمونی . ما واقعا به هم علاقه داریم، از بودن این دختر تو اون خونه و محیط ، میترسم باعث بشه خدایی نکرده... آیا واقعا مشکل روحیش جدیه ؟ آیا ازدواج کردن و همچین دور شدن از محیط خانواده که میتونه بهش کمک کنه ؟

 

شما چطور فکر می کنید؟ آیا چنین دلیلی می تواند انگیزه مناسبی برای شکل گیری یک ازدواج باشد؟

ازدواج در برخی از شرایط می تواند بهبود دهنده حالات روحی افراد باشد . اما سلامت روحی افراد یکی از عوامل  مورد اهمیت برای ازدواج است . به هر حال زندگی مشترک پستی و بلندی های بسیار دارد و علاقه اولیه به شدت فعلی نخواهد ماند .لذا افراد به تعادل وسلامتی نیاز دارند تا بتوانند با شرایط متنوع زندگی سازگار شده ، حل مسئله داشته باشند و آرامش خود را حفظ کنند . 

احساس گناه ممکن است انگیزه عجیبی برای شکل گیری یک ازدواج به نظر برسد در حالی که چیزی جز همدردی یا در منتهی درجه آن "حس ترحم" نیست. وقتی که از روی احساس گناه نه از روی عشق تصمیم می گیرید که با کسی ازدواج کنید به آنان و به خود نیز کم فروشی کرده اید.

در این شخص یک حس همدردی همراه با ترحم وجود دارد که افراد در مواقعی نام آن را علاقه و عشق و انسانیت می نامند و برای آن اقدام به ازدواج با شخصی می کنند که از استیصال زیاد رنج می برد. در حالی که اگر از معیارهای مناسب ازدواج آگاه باشیم و بدانیم پس از ازدواج در قبال خود و فرزندانی که قرار است توسط ما پا به این دنیا بگذارند چه مسئولیتی داریم، دقیق تر به انتخاب همسر روی می آوریم.

 

همسران

چرا که همسر انتخابی ما در زمان حال به پدر یا مادر فرزندانمان در آینده تبدیل خواهند شد. گذشته از آن قرار است ازدواج ما عاملی برای راه یافتن به آرامش بیشتر و ارتباط عاطفی قوی تر باشد. از طریق ازدواج قرار است ما و همسرمان ابراز محبت بیشتر، حس حمایت افزون تر و دارا بودن یک پشتوانه محکم را تجربه کنیم. همسر کسی است که در بروز مشکلات با حفظ تعادل روحی خود می خواهد به ما کمک فکری داده و زمینه را برای حفظ تعادل ما برای مسأله گشایی بهتر فراهم کند. کسیکه قرار است با آرامش خود خستگی روزانه را از تن ما خارج کند. و برای ساعاتی آسوده خاطر گرداند. کسیکه قرار است مشغله های روزمره خود را با بودن در کنارش فراموش کنیم و عشق متقابل ما نیرو دهنده و انرژی بخش شود.

 

مادری که باید با آرامش روحی خود، تشویش و ناامیدی را از فرزندان دور نگه دارد و تحمل در مسائل و امید و تلاش را به آنها بیاموزد. آیا همسری که به لحاظ سلامت روانی تعادل لازم را نداشته و در شرایطی نابسامان تربیت شده می تواند تعدیل کننده روح فرزندمان باشد؟ می تواند پشتکار و نشاط را آموزش دهد؟ می تواند به فرزندش بیاموزد تا رسیدن به نتیجه دلخواه از تلاش و پی گیری دست برندارد؟

 

در میان مؤلفه های مورد نیاز و ضروری برای ازدواج، سلامت روان و جسم جایگاه ویژه ای دارد. به ویژه آنکه عیوب جسم آشکارتر بوده و افراد برای درمان آن راغب ترند. اما بیماری های روانی معمولاً مخفی تر بوده و اشخاص هم رغبتی برای برطرف کردن آن ندارند و می تواند بسیاری از جنبه های شخصیتی افراد را درگیر کند و جدای از بیماری روانی مشکلات قابل توجه دیگری را نیز به وجود آورد. به همین دلیل روان شناسان به جوانان تاکید می کنند که پیش از ازدواج مشاوره داشته باشند تا زوایای پنهان طرفین شناخته شده و تصمیم معقولانه گرفته شود .

 

درست است که ما انسان هستیم و موظفیم تا برای رهایی جان دیگران تلاش کنیم. اما حیطه ازدواج را باید به صورت خاص مورد توجه قرار داد و از وظائف انسانی این گونه ، مجزا دانست.

آیا همسری که به لحاظ سلامت روانی تعادل لازم را نداشته و در شرایطی نابسامان تربیت شده می تواند تعدیل کننده روح فرزندمان باشد؟ می تواند پشتکار و نشاط را آموزش دهد؟ می تواند به فرزندش بیاموزد تا رسیدن به نتیجه دلخواه از تلاش و پی گیری دست برندارد؟

این گونه علایق ظاهری تنها از حس انسان دوستانه و عواطف درونی ایجاد شده و نوعی ترحم محسوب می شود که در ازدواج کاربردی نخواهد داشت. احساس گناه ممکن است انگیزه عجیبی برای شکل گیری یک ازدواج به نظر برسد در حالی که چیزی جز همدردی یا در منتهی درجه آن "حس ترحم" نیست. وقتی که از روی احساس گناه نه از روی عشق تصمیم می گیرید که با کسی ازدواج کنید به آنان و به خود نیز کم فروشی کرده اید.

 

 قرار نیست برای فرار از برچسب هایی مثل خودخواه و مغرور در ازدواج، همسر خود را برگزینید. اگرچه فکر می کنید او را دوست دارید و باید کمکش کنید اما در این لحظه و زمانی که برای ازدواج تصمیم می گیرد باید "نه گفتن" را تمرین کنید.

ازدواج از روی ترحم صحیح نمی‏باشد، زیرا در این نوع ازدواج عشق و علاقه طرفین وجود ندارد و یک طرف برای خدمت به فردی ضعیف و مظلوم گذشت می‏کند.

 

معلوم نیست تا چه زمان بتواند روی خواسته ‏های خود پوشش داده و  با او به خوبی سر کند. این نوع اقدام، اجباری و غیر طبیعی است و حرکت خلاف طبیعت دوام ندارد. ازدواج، با بخشش مال و دستگیری از دیگران فرق دارد. در آن موارد، فرد برای یک اقدام کوتاه ‏مدت، حرکتی را انجام می‏دهد؛ تازه آن حرکت غیر طبیعی نیست، زیرا لذت دارد، ولی ازدواج یک حرکت، دامنه ‏دار و طولانی است و یک روز و یک ماه و دو ماه نیست بلکه باید عمری را سپری کنند. بعید است فردی بتواند یک عمر بر خواسته‏ های طبیعی خود سرپوش بگذارد. سرپوش گذاشتن بر خواسته ‏های صحیح و پسندیده و طبیعی، شرعی نیست.

دسته ها : بعد ازادواج
1389/10/30

ازدواج به روش مدرن یا سنتی؟

مدرن یا سنتی

می‌گفت ما جوان‌ها دو راه بیشتر برای ازدواج نداریم. یا باید مثل قدیم، سنتی ازدواج کنیم و در مراسم خواستگاری به هم معرفی شویم و بلافاصله قرار عقد و عروسی‌مان گذاشته شود؛ یا اینکه خودمان قبل از شروع زندگی طرف مقابل‌مان را بشناسیم و انتخاب کنیم. می‌گفت من آدمی نیستم که سنتی ازدواج کنم، می‌خواهم امروزی باشم...

قصه از کجا شروع شد؟

تقریبا سه ماه است که با پیام آشنا شده‌ام. رفته بودم توی پاساژ برای تولد مامانم هدیه بگیرم که شاید برای بار چهارم به طور اتفاقی دیدمش. این بار جلو آمد و خودش را معرفی کرد. گفت این نمی‌تواند تصادفی باشد که ما تا به حال چند بار در این مکان یکدیگر را دیده‌ایم. می‌گفت از همان اولین‌بار دلبسته من شده و خواسته با او تماس بگیرم.  گفت خدا تو را سر راهم گذاشته تا نیمه گشمده‌‌ام را پیدا کنم. حرف‌هایش دلم را لرزاند و آشنایی ما شروع شد. چند بار به رستوران و سینما رفتیم. یک ماه گذشته بود و من شیفته او و کارهایش شده بودم. تا اینکه دوستم با من تماس گرفت و گفت پیام دانشجوی اخراجی است. من حرف‌های دوستم را به پای حسادتش گذاشتم اما آنچه مرا ترساند، غیرتی شدن افراطی پیام بود. دیروز برای اینکه فکر می‌کرد یک راننده به من نگاه کرده، او را کتک زد و طوری شیشه ماشینش را شکست که دست من هم زخمی شد. تا به پیام حرفی می‌زنم، می‌گوید: «تو همه‌ش می‌خواهی رابطه‌مان را به هم بزنی!»

در حیطه روانشناختی آشنایی‌های خیابانی را کاملا رد می‌کنیم چرا که این آشنایی به خاطر ظاهر فرد و تحریک هوس میان دو جنس مخالف بوده و قصد آن اغلب تلاش برای ارضای یک نیاز طبیعی است.


مشکل عمده ما با شما جوان‌ها دقیقا این است که یا بسیار اهل افراط هستید و یا اهل تفریط. یا می‌گویید سنتی ازدواج می‌کنیم و ناگهان و با عجله زیر یک سقف قرار می‌گیرید و یا از گروهی هستید که چند ماه یا سال با طرف مقابل خود رفت و آمد دارید و بدون اطلاع خانواده‌ها، به سمت عواطف می‌روید و تا به خودتان بیایید می‌بینید مغزتان قفل شده و هیچ منطقی در آن جای نمی‌گیرد. در حالی که شما می‌توانید با شیوه‌ای میانه (بین مدرن و سنتی) با هم آشنا شده و ازدواج کنید، اگر این دوستی‌ها به قول خود شما جوان‌ترها قرار باشد مدتی ادامه یابد تا ببینید به درد هم می‌خورید یا نه، این سرمنشا همه بدبختی‌هایتان خواهد شد. چون در همین مدت اندک دلبسته هم می‌شوید و دل‌تان، عقل‌تان را توجیه خواهد کرد. اگر شما دختر خانم یا آقا پسر جوان در خواب هستید ما می‌توانیم با آگاهی دادن به موقع شما را از خواب بیدار کنیم اما اگر خودتان را به خواب زده‌اید فقط می‌گوییم یادتان باشد که خودتان انتخاب کردید عقل و فهم و احساس‌تان را به بازی بگیرند.

  ولی پیام این طوری نیست. حتی می‌گوید به والدینم ربطی ندارد که من چه کسی را دوست دارم. اما اگر الان به پدر و مادرت بگویی، می‌گویند باید عقد کنید و من آماده عقد نیستم.

خواستگاری

: مگر می‌شود که یک دختر یا پسر در بافت خانواده تربیت شده باشد و با شخصیتی سالم و انسانی باشند ولی حتی نظر والدینش را در این مورد نپرسد؟ وقتی این آقا پیام شما منطقی به نظر می‌رسید که می‌گفت: لطفا درمورد صحت گفته‌ها و هویتم تحقیق کنید و در صورت تمایل اجازه بدهید با شما و خانواده‌تان آشنا شوم.»اولین گام شما در اولین برخورد با طرف مقابل باید به سمتی باشد که نحوه شکل‌گیری شخصیت او را جستجو کنید. کسی که با یک تلنگر از جا می‌پرد، فحش می‌دهد یا واکنش نشان می‌دهد، یک ذره عصبی نیست، بلکه مبتلا به بیماری جدی است. رفتارهایی که شما به آن می‌گویید غیرتی شدن، در واقع ناشی از اختلال شخصیت «مرزی» زندگی بلندمدت با او مرگ‌آور است.رفتارهایی که به دوست داشتن زیاد تعبیر می‌شود می‌تواند گویای شخصیت وسواسی طرف مقابل و یا بیماری سوءظن اوست.

ما که نمی‌توانیم بفهمیم یک فرد هویت خودش را درست می‌گوید یا در حال نقش‌بازی کردن است!

 بله، ولی می‌توانید آن اطلاعات را بررسی کنید. باید در همان هفته‌های اول، قبل از آنکه به قول خودتان دلشیفته شوید با یک مشاور ازدواج صحبت کنید. بسیاری از رفتارهای بیمارگونه جذابیت دارند و به همین دلیل مردم برای آنها تعبیر و تفسیر درست می‌کنند ولی شما که قرار است با او در طولانی‌مدت زندگی کنید باید نسبت به آن حساس باشید و بررسی کنید.

ما به هیچ وجه توصیه نمی‌کنیم حتی برای مدت بسیار کوتاه، دختر و پسر مستقلا و بی‌خبر از خانواده با هم آشنایی داشته باشند ولی مانعی ندارد که با نظارت خانواده‌ها مدتی یکدیگر را محک بزنند

من می‌دانم اگر به پیام بگویم بیا برویم مشاوره و یا دوست دارم به طور اتفاقی یک قرار در پارک یا سینما با پدر و مادرهایمان بگذاریم، قبول نمی‌کند و بالاخره یک دلیلی می‌آورد که نباید این کار را بکنیم.

ولی این کار شما را راحت‌تر می‌کند تا به این باور برسید. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ ضمنا شما ممکن است اتفاقی در فلان سینما من یا یکی از دوستان‌تان را ببینید، پس می‌توانید با درایت و هوشیاری قراری بگذارید تا والدین شما با هم آشنا شوند. ما به هیچ وجه توصیه نمی‌کنیم حتی برای مدت بسیار کوتاه، دختر و پسر مستقلا و بی‌خبر از خانواده با هم آشنایی داشته باشند ولی مانعی ندارد که با نظارت خانواده‌ها مدتی یکدیگر را محک بزنند. چون دختر و پسرهای مشکل‌دار که هدف مشخصی از این آشنایی ندارند، با این ترفند (روابط میانه سنتی و مدرن) از میدان به در شده و هویت دروغین خود را فاش خواهند کرد.

1389/10/30

آیا کودک من طبیعی است ؟ ( قسمت  اول )

از بدو تولد، والدین مشتاقانه در انتظار رسیدن روزی هستند که فرزندشان شروع به غلتیدن کند، چهار دست و پا برود و روی دو پا بایستد و راه بیفتد. برخلاف تکامل کلامی و زبانی، بررسی مراحل مربوط به تکامل جسمی قابل ارزیابی و سنجش است. تکامل جسمی کودک شامل بخش های جداگانه ای است که در هر یک از آنها کودک می تواند به شیوه ای خاص، کاری را انجام دهد. از زمانی که کودک راه رفتن را فرا می گیرد، ارزیابی چگونگی راه رفتن او اهمیت دارد. آیا او یکی از پاها را در مقابل پای دیگر قرار می دهد؟ طرز راه رفتن او چگونه است؟ آیا قدم هایش را محکم بر می دارد؟

از زمانی که کودک یاد می گیرد با مداد شمعی نقاشی کند، شیوه نقاشی کردن او باید مورد توجه قرار گیرد. چگونه مداد شمعی را روی کاغذ می کشد؟ چگونه آن را به دست می گیرد؟ آیا می تواند فشاری به آن وارد کند و اثری بر روی کاغذ به جا بگذارد؟

برای این که بتوانیم پاسخ پرسش های مذکور را بیابیم بهتر است که با مراحل تکامل جسمی کودک آشنا شویم. در این مقاله اطلاعات پایه در زمینه تکامل جسمی کودک و بخش های آن ارائه شده است:

تکامل جسمی کودک را می توان به دو بخش تقسیم کرد:

1)    تکامل حرکتی درشت (حرکت های اصلی)

2)    تکامل حرکتی ظریف

علاوه بر این دو، بخش های دیگری نیز وجود دارد که کودک را متأثر می سازد و  انجام برخی از کارهای جسمی را دشوار می کند.

-مهارت های توجهی

-مهارت های تلفیقی حسی


تکامل حرکتی درشت (حرکت های اصلی)این بخش از تکامل جسمی کودک، در مرحله نخست مورد توجه والدین قرار می گیرد.تکامل حرکتی درشت یعنی توانایی عمومی یا طبیعی کودک برای حرکت کردن به اطراف و به کار گرفتن همه ی قسمت ها و اعضای بدن خودش. فعالیت هایی مانند غلتیدن روی زمین، چهار دست و پا رفتن، راه رفتن، دویدن، پریدن، از جمله مهارت های حرکتی درشت محسوب می شوند. این مهارت ها معمولاً در برگیرنده ی همه بدن هستند یا با استفاده از بخش های متعددی از بدن در یک زمان به نمایش گذاشته می شوند. هنگامی که قرار است تکامل حرکتی درشت فرزند خود را ارزیابی کنیم لازم است که به نکته های زیر توجه نماییم:

 

 

-مقدار سفتی (Muscle tone) عضلانی: وضعیت عضلانی بدن چگونه است؟ آیا عضلات شل هستند؟ یا این که درهم پیچیده و فشرده؟ اگر تون عضلانی کم باشد و عضلات شل باشند حرکت های بدن کودک بدون قدرت و نیرو خواهد بود. اگر تون عضلانی زیاد باشد و عضلات بدن کودک سفت باشند، حرکت های ناپیوسته و منقطع خواهد داشت. البته ارزیابی صحیح این بخش توسط متخصص کودکان صورت می گیرد.

-   قدرت عضلانی:نیروی عضلانی کودک چقدر است؟ با کمک دست ها و پاهایش چه مقدار نیرو و فشار می تواند وارد کند؟ در حالت ایستاده  چه اندازه نیرو می تواند وارد کند؟

-چگونگی و کیفیت حرکت های بدن: آیا کودک به نرمی جابجا می شود یا با خشکی و سختی ، دست و پاهایش را حرکت می دهد؟  آرام حرکت می کند یا به سرعت؟ آیا برای این که به اطراف خود برود، تلاش می کند؟

-دامنه حرکت کودک :یکی از مهمترین بخش های تکامل جسمی کودک این است که کودک به شکلی حرکت کند که همه بدن او را در بر بگیرد، یعنی حرکت بتواند از یک طرف بدن به طرف دیگر منتقل شود. مانند این که کودک بتواند شیئی یا توپی را از یک دست خود به دست دیگر خود بدهد.

2)  

تکامل حرکتی ظریفاین اصطلاح به حرکت هایی گفته می شود که نیاز به حرکت های کوچکتر و مهارت ها و قابلیت های پیچیده تر دارند. آنچه که بیشتر معروف است این است که حرکت های ظریف، مهارت هایی هستند که کودک با دستان خود انجام می دهد و می تواند خیلی دقیق نباشد. اغلب فعالیت های کودک برای استفاده صحیح از دستانش در این گروه جای دارد. به طور کلی هنگامی می توان گفت یک کودک از مهارت های حرکتی ظریف برخوردار است که بتواند به خوبی از دستانش استفاده کند و آنها را متناسب با سن خود به کار ببرد. برای بیان کردن مهارت های حرکتی ظریف لازم است که مهارت های دیگری را نیز بشناسیم:

- مهارت های حرکتی دیداری:

این مهارت ها، توانایی کودک برای دیدن ( مهارت دیداری) و استفاده همزمان از دست ها است. در اوایل دوره کودکی می توان به فعالیت هایی چون کنار هم چیدن تکه های پازل، ساختن اسباب بازی با مکعب های خانه سازی یا لِگو و ... اشاره نمود.

- مهارت های حرکتی نوشتاری:

هر کاری که شامل استفاده از ابزار نوشتن باشد به عنوان یک مهارت نوشتاری محسوب می شود. مانند: نقاشی کردن، رنگ آمیزی کردن، به کار بردن قلم و... مهمترین نکته در این نوع مهارت ها ، همکاری بین چشم و دست است . کودک با کمک چشمانش، حرکت دست ها را کنترل می کند که چگونه بنویسند یا چگونه نقاشی بکشند.

برنامه ریزی حرکتی

برنامه ریزی حرکتی یعنی ایجاد ارتباطی موفق با محیط فیزیکی اطراف خود، به عبارت دیگر کودک بتواند فعالیت ها و حرکت های خود را برنامه ریزی و سازمان دهی کرده و انجام دهد. زمانی که کودک می خواهد قطعه های یک پازل را کنار یکدیگر قرار دهد، یک بار نگاه کردن به آن کافی نیست ؛ بلکه او باید بتواند فعالیت خود را سازمان دهی کند تا به موفقیت دست یابد. یعنی بداند که با کدام قطعه شروع کند و با کدام قطعه پازل را تمام کند، قطعات همرنگ را در کنار یکدیگر قرار دهد و ... نکته مهم این است که تشخیص دهیم آیا کودک به دلیل وجود مشکل جسمی نمی تواند فعالیتی داشته باشد یا این که از نظر سازماندهی کردن فعالیت با مشکل رو به روست؟

والدین می توانند مهارت های ظریف حرکتی کودک را از روزهای نخست ارزیابی کنند. البته تعیین کردن مرز بین مهارت های حرکتی ظریف و مهارت های حرکتی درشت دشوار به نظر می رسد. در دوره نوزادی و شیرخوارگی کودک نمی تواند به شکلی هماهنگ از دست های خود استفاده کند و حتی تشخیص مرزهای بین مراحل تکامل جسمی دوره های نوزادی، شیرخوارگی و نوپایی ساده به نظر نمی رسد.

اما از سن دو تا سه سالگی تفاوت های موجود بین مراحل تکامل جسمی بیشتر قابل مشاهده خواهد بود، و می توان به فعالیت هایی که کودک با دشواری آنها را انجام می دهد توجه نمود.

دسته ها : بعد ازادواج
1389/10/28
X